کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یا ساقی اسقنی براح

    عجل فقد استضا صباحی

    واستنور جملة النواحی

    یا معتمدی و یا شفایی

    یا ساقیتی و نور عینی

    یا راحة مهجتی وزینی

    یا بدر اما تقل من این؟

    یا معتمدی و یا شفایی

    چون از رخ او نظر ربودی

    هر لحظه که با خودی جهودی

    بی‌آتش عشق دانک دودی

    یا معتمدی و یا شفایی

    قد جء قلندر مباحی

    یا ساقی اقبلی براح

    وأسقیه کذا الی‌الصباح

    یا معتمدی و یا شفایی

    زان روی که جان و جان فزایی

    از یک نظری تو دلربایی

    حقست ترا که بی‌وفایی

    یا معتمدی و یا شفایی

    سر دست بر آن قرار بودن

    با فصل خزان بهار بودن

    با یار رمیده یار بودن

    یا معتمدی و یا شفایی

    زان رو که ز هر خسیم خسته

    اسرار تو ای مه خجسته

    گوییم ولیک بسته بسته

    یا معتمدی و یا شفایی

    در عشق درآمدی بچستی

    وانگاه تو لوح ما بشستی

    بستیم و تو بسته را شکستی

    یا معتمدی و یا شفایی

    زین آتش در هزار داغیم

    وز داغ چو صد هزار باغیم

    وز ذوق تو چشم وهم چراغیم

    یا معتمدی و یا شفایی

    گویند که: « در جفاست، اسرار »

    باور کردم ز عشق آن یار

    نی نی، نه حد جفاست این کار

    یا معتمدی و یا شفایی

    ای دل تو به عشق چند جوشی؟!

    تا کی تو ز عاشقی خروشی؟!

    در عشق خوش است هم خموشی

    یا معتمدی و یا شفایی

    ای نقش خیال شهرهٔاری

    از دیدهٔ ما مرو تو، باری

    ای از رخ دوست یادگاری

    یا معتمدی و یا شفایی

    ای باغ بمانده از بهاری

    گل رفت و بمانده سبزه‌زاری

    می‌کن تو به صبر، دار داری

    یا معتمدی و یا شفایی

    من بند تو یار می‌گزینم

    لیک از تبریز شمس دینم

    در آتش عاشقی چنینم

    یا معتمدی و یا شفایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha