کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شدم به سوی چه آب همچو سقایی

    برآمد از تک چه یوسفی معلایی

    سبک به دامن پیراهنش زدم من دست

    ز بوی پیرهنش دیده گشت بینایی

    به چاه در نظری کردم از تعجب من

    چه از ملاحت او گشته بود صحرایی

    کلیم روح به هر جا رسید میقاتش

    اگر چه کور بود گشت طور سینایی

    زنخ ز دست رقیبی که گفت از چه دور

    از این سپس منم و چاه و چون تو زیبایی

    کسی که زنده شود صد هزار مرده از او

    عجب نباشد اگر پیر گشت برنایی

    هزار گنج گدای چنین عجب کانی

    هزار سیم نثار لطیف سیمایی

    جهان چو آینه پرنقش توست اما کو

    به روی خوب تو بی‌آینه تماشایی

    سخن تو گو که مرا از حلاوت لب تو

    نه عقل ماند و نه اندیشه‌ای و نی رایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha