کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیامدیم دگربار سوی مولایی

    که تا به زانوی او نیست هیچ دریایی

    هزار عقل ببندی به هم بدو نرسد

    کجا رسد به مه چرخ دست یا پایی

    فلک به طمع گلو را دراز کرد بدو

    نیافت بوسه ولیکن چشید حلوایی

    هزار حلق و گلو شد دراز سوی لبش

    که ریز بر سر ما نیز من و سلوایی

    بیامدیم دگربار سوی معشوقی

    که می‌رسید به گوش از هواش هیهایی

    بیامدیم دگربار سوی آن حرمی

    که فرق سجده کنش هست آسمان سایی

    بیامدیم دگربار سوی آن چمنی

    که هست بلبل او را غلام عنقایی

    بیامدیم بدو کو جدا نبود از ما

    که مشک پر نشود بی‌وجود سقایی

    همیشه مشک بچفسیده بر تن سقا

    که نیست بی‌تو مرا دست و دانش و رایی

    بیامدیم دگربار سوی آن بزمی

    که شد ز نقل خوشش کام نیشکرخایی

    بیامدیم دگربار سوی آن چرخی

    که جان چو رعد زند در خمش علالایی

    بیامدیم دگربار سوی آن عشقی

    که دیو گشت ز آسیب او پری زایی

    خموش زیر زبان ختم کن تو باقی را

    که هست بر تو موکل غیور لالایی

    حدیث مفخر تبریز شمس دین کم گو

    که نیست درخور آن گفت عقل گویایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha