به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ایا مربی جان از صداع جان چونی
ایا ببرده دل از جمله دلبران چونی
ز زحمت شب ما و ز نالههای صبوح
که میرسد به تو ای ماه مهربان چونی
ایا کسی که نخفت و نخفت چشم خوشت
ز لکلک جرس و بانگ پاسبان چونی
ایا غریب فلک تو بر این زمین حیفی
ایا جهان ملاحت در این جهان چونی
ز آفتاب کی پرسد که چون همیگردی
به گلستان که بگوید که گلستان چونی
ز روی زرد بپرسند درد دل چونست
ولی کسی بنپرسد که ارغوان چونی
چو روی زشت به آیینه گفت چونی تو
بگفت من چو چراغم تو قلتبان چونی
جواب گفت که من بازگونه میپرسم
مثال کشت که گوید به آسمان چونی
دهان گشادم یعنی ببین که لب خشکم
که تا شراب تو گوید که ای دهان چونی
ز گفت چون تو جویی روان شود در حال
میان جان و روانم که ای روان چونی
بگو تو باقی این را که از خمار لبت
سرم گران شد پرسش که سرگران چونی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.