کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سوگند خورده‌ای که از این پس جفا کنی

    سوگند بشکنی و جفا را رها کنی

    امروز دامن تو گرفتیم و می‌کشیم

    تا کی بهانه گیری و تا کی دغا کنی

    می‌خندد آن لبت صنما مژده می‌دهد

    کاندیشه کرده‌ای که از این پس وفا کنی

    بی تو نماز ما چو روا نیست سود چیست

    آنگه روا شود که تو حاجت روا کنی

    بی بحر تو چو ماهی بر خاک می‌طپیم

    ماهی همین کند چو ز آبش جدا کنی

    ظالم جفا کند ز تو ترساندش اسیر

    حق با تو آن کند که تو در حق ما کنی

    چون تو کنی جفا ز کی ترساندت کسی

    جز آنک سر نهد به هر آنچ اقتضا کنی

    خاموش کم فروش تو در یتیم را

    آن کش بها نباشد چونش بها کنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha