کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آه که دلم برد غمزه‌های نگاری

    شیر شگرف آمد و ضعیف شکاری

    هیچ دلی چون نبود خالی از اندوه

    درد و غم چون تو یار و دلبر باری

    از پی این عشق اشک‌هاست روانه

    خوب شهی آمد و لطیف نثاری

    چشم پیاپی چو ابر آب فشاند

    تا ننشیند بر آن نیاز غباری

    کان شکر آن لبست باد بقایش

    تا که نماند حزین و غوره فشاری

    نک شب قدرست و بدر کرد عنایت

    بر دل هر شب روی ستاره شماری

    بی مه او جان چو چرخ زیر و زبر بود

    ماهی بی‌آب را کی دید قراری

    خود تو چو عقلی و این جهان همه چون تن

    از تن بی‌عقل کی بیاید کاری

    خلعت نو پوش بر زمین و زمانه

    خلعت گل یافت از جناب تو خاری

    گر نبدی خوی دوست روح فشانی

    خود نبدی عاشقی و روح سپاری

    خرقه بده در قمارخانه عالم

    خوب حریفی و سودناک قماری

    بهر کنارش همی کنار گشایم

    هیچ کس آن بحر را ندید کناری

    تن بزنم تا بگوید آن مه خوش رو

    آنک ز حلمش بیافت کوه وقاری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha