کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا چند از فراق مرا کار بشکنی

    زاریم نشنوی و مرا زار بشکنی

    دستم شکست دست فراقت ز کار و بار

    دانستمی دگر به چه مقدار بشکنی

    هین شیشه باز هجر رسیدی به سنگلاخ

    کاین شیشه‌ام تنک شد هشدار بشکنی

    زین سنگلاخ هجر سوی سبزه زار وصل

    گر زوترک نرانی ناچار بشکنی

    خونم فسرده شد به دل اندر چو ناردانگ

    خونش چنین دود چو دل نار بشکنی

    باری چو بشکنی دل پرحسرت مرا

    در وصل روی دلبر عیار بشکنی

    مخدوم شمس دین که شهنشاه بینشی

    کز یک نظر دو صد دل و دلدار بشکنی

    تبریز از تو فخر به اینت مسلم است

    صد تاج را به ریشه دستار بشکنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha