مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۹۹۹: تا چند از فراق مرا کار بشکنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا چند از فراق مرا کار بشکنی زاریم نشنوی و مرا زار بشکنی دستم شکست دست فراقت ز کار و بار دانستمی دگر به چه مقدار بشکنی هین شیشه باز هجر رسیدی به سنگلاخ کاین شیشه ام تنک شد هشدار بشکنی زین سنگلاخ هجر سوی سبزه زار وصل گر زوترک نرانی ناچار بشکنی خونم فسرده شد به دل اندر چو ناردانگ خونش چنین دود چو دل نار بشکنی باری چو بشکنی دل پرحسرت مرا در وصل روی دلبر عیار بشکنی مخدوم شمس دین که شهنشاه بینشی کز یک نظر دو صد دل و دلدار بشکنی تبریز از تو فخر به اینت مسلم است صد تاج را به ریشه دستار بشکنی مولانا بلخی