کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شنودم من که چاکر را ستودی

    کی باشم من تو لطف خود نمودی

    تو کان لعل و جان کهربایی

    به رحمت برگ کاهی را ربودی

    یکی آهن بدم بی‌قدر و قیمت

    توام آیینه ای کردی زدودی

    ز طوفان فناام واخریدی

    که هم نوحی و هم کشتی جودی

    دلا گر سوختی چون عود بوده

    وگر خامی بسوز اکنون که عودی

    به زیر سایه اقبال خفتم

    برون پنج حس راهم گشودی

    بدان ره بی‌پر و بی‌پا و بی‌سر

    به شرق و غرب شاید شد به زودی

    در آن ره نیست خار اختیاری

    نه ترسایی است آن جا نه جهودی

    برون از خطه چرخ کبودش

    رهیده جان ز کوری و کبودی

    چه می‌گریی بر خندندگان رو

    چه می‌پایی همان جا رو که بودی

    از این شهدی که صد گون نیش دارد

    بجز دنبل ببین چیزی فزودی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha