کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو عشق آمد که جان با من سپاری

    چرا زوتر نگویی کآری آری

    جهان سوزید ز آتش‌های خوبان

    جمال عشق و روی عشق باری

    چو جان بیند جمال عشق گوید

    شدم از دست و دست از من نداری

    بدیدم عشق را چون برج نوری

    درون برج نوری اه چه ناری

    چو اشترمرغ جان‌ها گرد آن برج

    غذاشان آتشی بس خوشگواری

    ز دور استاده جانم در تماشا

    به پیش آمد مرا خوش شهسواری

    یکی رویی چو ماهی ماه سوزی

    یکی مریخ چشمی پرخماری

    که جان‌ها پیش روی او خیالی

    جهان در پای اسب او غباری

    همی‌رست از غبار نعل اسبش

    بیابان در بیابان خوش عذاری

    همی‌تازید عقلم اندک اندک

    همی‌پرید از سر چون طیاری

    همین دانم دگر از من مپرسید

    که صد من نیست آن جا در شماری

    من آن آبم که ریگ عشق خوردش

    چه ریگی بلک بحر بی‌کناری

    چو لاله کفته‌ای در شهر تبریز

    شدم بر دست شمس الدین نگاری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha