کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بت من به طعنه گوید چه میان ره فتادی

    صنما چرا نیفتم ز چنان میی که دادی

    صنما چنان فتادم که به حشر هم نخیزم

    چو چنان قدح گرفتی سر مشک را گشادی

    شده‌ام خراب لیکن قدری وقوف دارم

    که سرم تو برگرفتی به کنار خود نهادی

    صنما ز چشم مستت که شرابدار عشق است

    بدهی می و قدح نی چه عظیم اوستادی

    کرم تو است این هم که شراب برد عقلم

    که اگر به عقل بودی شکافدی ز شادی

    قدحی به من بدادی که همی‌زنم دو دستک

    که به یک قدح برستم ز هزار بی‌مرادی

    به دو چشم شوخ مستت که طرب بزاد از وی

    که تو روح اولینی و ز هیچ کس نزادی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha