کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صنما چگونه گویم که تو نور جان مایی

    که چه طاقت است جان را چو تو نور خود نمایی

    تو چنان همایی ای جان که به زیر سایه تو

    به کف آورند زاغان همه خلقت همایی

    کرم تو عذرخواه همه مجرمان عالم

    تو امان هر بلایی تو گشاد بندهایی

    تویی گوهری که محو است دو هزار بحر در تو

    تویی بحر بی‌کرانه ز صفات کبریایی

    به وصال می‌بنالم که چه بی‌وفا قرینی

    به فراق می‌بزارم که چه یار باوفایی

    به گه وصال آن مه چه بود خدای داند

    که گه فراق باری طرب است و جان فزایی

    دل اگر جنون آرد خردش تویی که رفتی

    رخ توست عذرخواهش به گهی که رخ گشایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha