کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باوفا یارا جفا آموختی

    این جفا را از کجا آموختی

    کو وفاهای لطیفت کز نخست

    در شکار جان ما آموختی

    هر کجا زشتی جفاکاری رسید

    خوبیش دادی وفا آموختی

    ای دل از عالم چنین بیگانگی

    هم ز یار آشنا آموختی

    جانت گر خواهد صنم گویی بلی

    این بلی را زان بلا آموختی

    عشق را گفتم فروخوردی مرا

    این مگر از اژدها آموختی

    آن عصای موسی اژدرها بخورد

    تو مگر هم زان عصا آموختی

    ای دل ار از غمزه‌اش خسته شدی

    از لبش آخر دوا آموختی

    شکر هشتی و شکایت می‌کنی

    از یکی باری خطا آموختی

    زان شکرخانه مگو الا که شکر

    آن چنان کز انبیا آموختی

    این صفا را از گله تیره مکن

    کاین صفا از مصطفی آموختی

    هر چه خلق آموختت زان لب ببند

    جمله آن شو کز خدا آموختی

    عاشقا از شمس تبریزی چو ابر

    سوختی لیکن ضیا آموختی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha