کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برخیز و بزن یکی نوایی

    بر یاد وصال دلربایی

    هین وقت صبوح شد فتوحی

    هین وقت دعاست الصلایی

    بگشا سر خنب خسروانی

    تا خلق زنند دست و پایی

    صد گون گره است بر دل و نیست

    جز باده جان گره گشایی

    از جای ببر به یک قنینه

    آن را که قرار نیست جایی

    جز دشت عدم قرارگه نیست

    چون نیست وجود را وفایی

    بر سفره خاک تره‌ای نیست

    هر سوی ز چیست ژاژخایی

    عالم مردار و عامه چون سگ

    کی دید ز دست سگ سخایی

    ساقی درده صلا که چون تو

    جان‌ها بندید جان فزایی

    ما چون مس و آهنیم ثابت

    در حیرت چون تو کیمیایی

    در مغز فکن تو هوی هویی

    وز خلق برآر های هایی

    تا روح ز مستی و خرابی

    نشناسد هجو از ثنایی

    زین باده چو مست شد فلاطون

    نشناسد درد از دوایی

    دردی ده و عقل را چنان کن

    کو درد نداند از صفایی

    بر ناطق منطقی فروریز

    از جام صبوحیان عطایی

    تا دم نزند دگر نجوید

    زنبیل و فطیر هر گدایی

    خامش که تو را مسلم آمد

    برساختن از عدم بقایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha