کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای بداده دیده‌های خلق را حیرانیی

    وی ز لشکرهای عشقت هر طرف ویرانیی

    ای مبارک چاشتگاهی کآفتاب روی تو

    عالم دل را کند اندر صفا نورانیی

    دم به دم خط می‌دهد جان‌ها که ما بنده توایم

    ای سراسر بندگی عشق تو سلطانیی

    تا چه می‌بینند جان‌ها هر دمی در روی تو

    وز چه باشد هر زمانیشان چنین رقصانیی

    از چه هر شب پاسبان بام عشق تو شوند

    وز چه هر روزی بودشان بر درت دربانیی

    این چه جام است این که گردان کرده‌ای بر جان‌ها

    آب حیوان است این یا آتشی روحانیی

    این چه سر گفتی تو با دل‌ها که خصم جان شدند

    این چه دادی درد را تا می‌کند درمانیی

    روستایی را چه آموزید نور عشق تو

    تا ز لوح غیب دادش هر دمی خط خوانیی

    شمس تبریزی فروکن سر از این قصر بلند

    تا بقایی دیده آید در جهان فانیی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha