کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بمشو همره مرغان که چنین بی‌پر و بالی

    چو نه میری نه وزیری بن سبلت به چه مالی

    چو هیاهوی برآری و نبینند سپاهی

    بشناسند همه کس که تو طبلی و دوالی

    چو خلیفه پسری تو بنه آن طبل ز گردن

    بستان خنجر و جوشن که سپهدار جلالی

    به خدا صاحب باغی تو ز هر باغ چه دزدی

    بفروش از رز خویشت همه انگور حلالی

    تو نه آن بدر کمالی که دهی نور و نگیری

    بستان نور چو سائل که تو امروز هلالی

    هله ای عشق برافشان گهر خویش بر اختر

    که همه اختر و ماهند و تو خورشیدمثالی

    بده آن دست به دستم مکشان دست که مستم

    که شراب است و کباب است و یکی گوشه‌ای خالی

    بدوان مست و خرامان به سوی مجلس سلطان

    بنگر مجلس عالی که تویی مجلس عالی

    نه صداعی نه خماری نه غمت ماند نه زاری

    عسسی دان غم خود را به در شحنه و والی

    عسس و شحنه چه گویند حریفان ملک را

    همه در روی درافتند که بس خوب خصالی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha