کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آه از آن رخسار برق انداز خوش عیاره‌ای

    صاعقه است از برق او بر جان هر بیچاره‌ای

    چون ز پیش رشته‌ای در لعل چون آتش بتافت

    موج زد دریای گوهر از میان خاره‌ای

    این دل صدپاره مر دربان جان را پاره داد

    چون به پیش پرده آمد بهترک شد پاره‌ای

    هشت منظر شد بهشت و هر یکی چون دفتری

    هشت دفتر درج بین در رقعه‌ای رخساره‌ای

    تا چه مرغ است این دلم چون اشتران زانو زده

    یا چو اشترمرغ گرد شعله آتشخواره‌ای

    هم دکان شد این دلم با عشقت ای کان طرب

    خوش حریفی یافت او هم در دکان هم کاره‌ای

    ز آفتاب عشق تو ذرات جان‌ها شد چو ماه

    وز سعادت در فلک هر ساعتی استاره‌ای

    نقش تو نادیده و یک یک حکایت می‌کند

    چون مسیح از نور مریم روح در گهواره‌ای

    شمس تبریزی تناقض چیست در احوال دل

    هم مقیم عشق باشد هم ز عشق آواره‌ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha