کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر چه در مستی خسی را تو مراعاتی کنی

    و آنک نفی محض باشد گر چه اثباتی کنی

    آنک او رد دل است از بددرونی‌های خویش

    گر نفاقی پیشش آری یا که طاماتی کنی

    ور تو خود را از بد او کور و کر سازی دمی

    مدح سر زشت او یا ترک زلاتی کنی

    آن تکلف چند باشد آخر آن زشتی او

    بر سر آید تا تو بگریزی و هیهاتی کنی

    او به صحبت‌ها نشاید دور دارش ای حکیم

    جز که در رنجش قضاگو دفع حاجاتی کنی

    مر مناجات تو را با او نباشد همدم او

    جز برای حاجتش با حق مناجاتی کنی

    آن مراعات تو او را در غلط‌ها افکند

    پس ملازم گردد او وز غصه ویلاتی کنی

    آن طرب بگذشت او در پیش چون قولنج ماند

    تا گریزی از وثاق و یا که حیلاتی کنی

    آن کسی را باش کو در گاه رنج و خرمی

    هست همچون جنت و چون حور کش هاتی کنی

    از هواخواهان آن مخدوم شمس الدین بود

    شاید او را گر پرستی یا که چون لاتی کنی

    ور نه بگریز از دگر کس تا به تبریز صفا

    تا شوی مست از جمال و ذوق و حالاتی کنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha