مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۸۰۸: گر چه در مستی خسی را تو مراعاتی کنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چه در مستی خسی را تو مراعاتی کنی و آنک نفی محض باشد گر چه اثباتی کنی آنک او رد دل است از بددرونی های خویش گر نفاقی پیشش آری یا که طاماتی کنی ور تو خود را از بد او کور و کر سازی دمی مدح سر زشت او یا ترک زلاتی کنی آن تکلف چند باشد آخر آن زشتی او بر سر آید تا تو بگریزی و هیهاتی کنی او به صحبت ها نشاید دور دارش ای حکیم جز که در رنجش قضاگو دفع حاجاتی کنی مر مناجات تو را با او نباشد همدم او جز برای حاجتش با حق مناجاتی کنی آن مراعات تو او را در غلط ها افکند پس ملازم گردد او وز غصه ویلاتی کنی آن طرب بگذشت او در پیش چون قولنج ماند تا گریزی از وثاق و یا که حیلاتی کنی آن کسی را باش کو در گاه رنج و خرمی هست همچون جنت و چون حور کش هاتی کنی از هواخواهان آن مخدوم شمس الدین بود شاید او را گر پرستی یا که چون لاتی کنی ور نه بگریز از دگر کس تا به تبریز صفا تا شوی مست از جمال و ذوق و حالاتی کنی مولانا بلخی