کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز هر چیزی ملول است آن فضولی

    ملولش کن خدایا از ملولی

    به قاصد تا بیاشوبد بجنگد

    بدو گفتم ملولی هست گولی

    بخورد آن بازی من خشمگین شد

    مرا گفتا خمش دیوانه لولی

    نگوید هیچ را بد مرد این راه

    مبین بد هیچ را ور نی تو غولی

    بگفتم عین انکار تو بر من

    نه بد دیدن بود یا بی‌حصولی

    مرا گفت او تناقض‌های بینا

    بود از مصلحت نه از بی‌اصولی

    محالی گر بگوید مرد کامل

    تو عین حال دانش ای حلولی

    گهی درد که داند گه بدوزد

    گهی شاهی کند گاهی رسولی

    به تأویلات تو او درنگنجد

    که تو هستی فصولی او اصولی

    ز خود منگر در او از خود برون آ

    که بر بی‌حد ندارد حد شمولی

    خمش ای نفس تازی هم بگویم

    دوباره لا تقولی لا تقولی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha