کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا ای یار کامروز آن مایی

    چو گل باید که با ما خوش برآیی

    خدایا چشم بد را دور گردان

    خداوندا نگه دار از جدایی

    اگر چشم بد من راه من زد

    به یک جامی ز خویشم ده رهایی

    نهادم دست بر دل تا نپرد

    تو دل از سنگ خارا درربایی

    نه من مانم نه دل ماند نه عالم

    اگر فردا بدین صورت درآیی

    بیا ای جان ما را زندگانی

    بیا ای چشم ما را روشنایی

    به هر جایی ز سودای تو دودی است

    کجایی تو کجایی تو کجایی

    یکی شاخی ز نور پاک یزدان

    که جان جان جمله میوه‌هایی

    به لطف از آب حیوان درگذشتی

    کند لطفش ز لطف تو گدایی

    اگر کفر است اگر اسلام بشنو

    تو یا نور خدایی یا خدایی

    خمش کن چشم در خورشید درنه

    که مستغنی است خورشید از گدایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha