به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
سؤالی دارم ای خواجه خدایی
که امروز این چنین شیرین چرایی
کی باشد مه که گویم ماه رویی
کی باشد جان که گویم جان فزایی
مثالی لایق آن روی خوبت
بسی شبها ز حق کردم گدایی
رها کن این همه با ما تو چونی
تو جانی و به چونی درنیایی
تو صدساله ره از چونی گذشتی
میان موجهای کبریایی
هوای خویشتن را سر بریدی
ز میل نفس خود کردی جدایی
همه میل دل معشوق گشتی
به تسلیم و رضا و مرتضایی
از این هم درگذشتم چونی ای جان
که این دم رستخیز سحرهایی
همیپیچی به صد گون چشم ما را
به صد صورت جهان را مینمایی
زمانی صورت زندان و چاهی
زمانی گلستان و دلربایی
همان یک چیز را گه مار سازی
گهی بخشی درختی و عصایی
به دست توست بوقلمون همه چیز
ز انسان و ز حیوان و نمایی
گهی نیل است و گاهی خون بسته
گهی لیل است و گه صبح ضیایی
بدین خوف و رجاها منعقد شد
که از هر ضد ضد بر میگشایی
سؤالی چند دارم از تو حل کن
که مشکلهای ما را مرتجایی
سؤال اول آن است ای سخندان
که هم اول هم آخر جان مایی
چو اول هم تویی و آخر تویی هم
ز کی دانم وفا و بیوفایی
دوم آن است ای آن کت دوم نیست
که رنج احولی را توتیایی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.