کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گفتم که بجست آن مه از خانه چو عیاری

    تشنیع زنان بودم بر عهد وفاداری

    غماز غمت گفتا در خانه بجوی آخر

    آن طره که دل دزدد ماننده طراری

    در سوخته جان زن از آهن و از سنگش

    در پیه دو دیده خود بر آب بزن ناری

    بفروز چنین شمعی در خانه همی‌گردان

    باشد که نهان باشد او از پس دیواری

    اندر پس دیواری در سایه خورشیدش

    در نیم شب هجران بگشود مرا کاری

    در خانه همی‌گشتم در دست چنین شمعی

    تا تیره شد این شمعم از تابش انواری

    گفتم که در این زندان چون یافتمت ای جان

    در بی‌نمکی چون ره بردم به نمکساری

    ای شوخ گریزنده وی شاه ستیزنده

    وی از تو جهان زنده چون یافتمت باری

    در حال نهانی شد پنهان چو معانی شد

    چون گوهر کانی شد غیرت شده ستاری

    من دست زنان بر سر چون حلقه شده بر در

    وین طعنه زنان بر من هم یافته بازاری

    از پرتو مخدومی شمس الحق تبریزی

    چون مه که ز خورشیدش شد تیره خجل واری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha