کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    افند کلیمیرا از زحمت ما چونی

    ای جان صفا چونی وی کان وفا چونی

    ای فخر خردمندان وی بی‌تو جهان زندان

    وی عاشق بی‌دل را درمان و دوا چونی

    مه گوش همی‌خارد صد سجده همی‌آرد

    می‌گوید حسنت را کی خوب لقا چونی

    باری من بیچاره گشتم ز خود آواره

    زان روز که پرسیدی گفتی تو مرا چونی

    ماییم و هوای تو دو چشم سقای تو

    ای آب حیات ما زین آب و هوا چونی

    تلخ است فراق تو دوری ز وثاق تو

    ای آنک مبادا کس دور از تو جدا چونی

    زد طال بقای تو هر ذره که خورشیدی

    ای نیر اعظم تو زین طال بقا چونی

    ای آینه مانده در دست دو سه زنگی

    وی یوسف افتاده با اهل عما چونی

    ای دلدل آن میدان چونی تو در این زندان

    وی بلبل آن بستان با ناشنوا چونی

    ای آدم خوکرده با جنت و با حورا

    افتاده در این غربت با رنج و عنا چونی

    ای آنک نمی‌گنجی در شش جهت عالم

    با این همگی زفتی در زیر قبا چونی

    مصباح و زجاجی تو پیش دو سه نابینا

    از عربده کوران وز زخم عصا چونی

    پیغام و سلام ما ای باد بگو با دل

    با این همه بی‌برگی داوودنوا چونی

    بس کردم من اما برگو تو تمامش را

    کای تشنه پرخواره با جام خدا چونی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha