کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آورد طبیب جان یک طبله ره آوردی

    گر پیر خرف باشی تو خوب و جوان گردی

    تن را بدهد هستی جان را بدهد مستی

    از دل ببرد سستی وز رخ ببرد زردی

    آن طبله عیسی بد میراث طبیبان شد

    تریاق در او یابی گر زهر اجل خوردی

    ای طالب آن طبله روی آر بدین قبله

    چون روی بدو آری مه روی جهان گردی

    حبیب است در او پنهان کان ناید در دندان

    نی تری و نی خشکی نی گرمی و نی سردی

    زان حب کم از حبه آیی بر آن قبه

    کان مسکن عیسی شد و آن حبه بدان خردی

    شد محرز و شد محرز از داد تو هر عاجز

    لاغر نشود هرگز آن را که تو پروردی

    گفتم به طبیب جان امروز هزاران سان

    صدق قدمی باشد چون تو قدم افشردی

    از جا نبرد چیزی آن را که تو جا دادی

    غم نسترد آن دل را کو را ز غم استردی

    خامش کن و دم درکش چون تجربه افتادت

    ترک گروان برگو تو زان گروان فردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha