کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پیش از آنک از عدم کرد وجودها سری

    بی ز وجود وز عدم باز شدم یکی دری

    بی‌مه و سال سال‌ها روح زده‌ست بال‌ها

    نقطه روح لم یزل پاک روی قلندری

    آتش عشق لامکان سوخته پاک جسم و جان

    گوهر فقر در میان بر مثل سمندری

    خود خورد و فزون شود آنک ز خود برون شود

    سیمبری که خون شود از بر خود خورد بری

    کوره دل درآ ببین زان سوی کافری و دین

    زر شده جان عاشقان عشق دکان زرگری

    چهره فقر را فدا فقر منزه از ردا

    کز رخ فقر نور شد جمله ز عرش تا ثری

    مست ز جام شمس دین میکده الست بین

    صد تبریز را ضمین از غم آب و آذری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha