به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای که غریب آتشی در دل و جان ما زدی
آتش دل مقیم شد تو به سفر چرا شدی
آتش تو مقیم شد با دل من ندیم شد
آتش خویش را بگو کآب حیات آمدی
چاشنی خیال تو میبدرد دل مرا
ای غم او چو شکری ای دل من چو کاغذی
شمع بدان صبور شد تا همگیش نور شد
نور به است از همه خاصه که نور سرمدی
نور دمی که عاق شد طالب روح طاق شد
ماه مرا محاق شد بیمه فضل ایزدی
بازرسید آیتی از طرف عنایتی
وحدت بینهایتی گشت امام و مقتدی
بست پلنگ قهر را بازگشاد مهر را
قبه ببست شهر را شهر برست از بدی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.