کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سنگ مزن بر طرف کارگه شیشه گری

    زخم مزن بر جگر خسته خسته جگری

    بر دل من زن همه را ز آنک دریغ است و غبین

    زخم تو و سنگ تو بر سینه و جان دگری

    بازرهان جمله اسیران جفا را جز من

    تا به جفا هم نکنی در جز بنده نظری

    هم به وفا با تو خوشم هم به جفا با تو خوشم

    نی به وفا نی به جفا بی‌تو مبادم سفری

    چونک خیالت نبود آمده در چشم کسی

    چشم بز کشته بود تیره و خیره نگری

    پیش ز زندان جهان با تو بدم من همگی

    کاش بر این دامگهم هیچ نبودی گذری

    چند بگفتم که خوشم هیچ سفر می‌نروم

    این سفر صعب نگر ره ز علی تا به ثری

    لطف تو بفریفت مرا گفت برو هیچ مرم

    بدرقه باشد کرمم بر تو نباشد خطری

    چون به غریبی بروی فرجه کنی پخته شوی

    بازبیایی به وطن باخبری پرهنری

    گفتم ای جان خبر بی‌تو خبر را چه کنم

    بهر خبر خود که رود از تو مگر بی‌خبری

    چون ز کفت باده کشم بی‌خبر و مست و خوشم

    بی‌خطر و خوف کسی بی‌شر و شور بشری

    گفت به گوشم سخنان چون سخن راه زنان

    برد مرا شاه ز سر کرد مرا خیره سری

    قصه دراز است بلی آه ز مکر و دغلی

    گر ننماید کرمش این شب ما را سحری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha