کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان آمده در جهان ساده

    وز مرکب تن شده پیاده

    سیل آمد و درربود جان را

    آن سیل ز بحرها زیاده

    جان آب لطیف دیده خود را

    در خویش دو چشم را گشاده

    از خود شیرین چنانک شکر

    وز خویش بجوش همچو باده

    خلقان بنهاده چشم در جان

    جان چشم به خویش درنهاده

    خود را هم خویش سجده کرده

    بی‌ساجد و مسجد و سجاده

    هم بر لب خویش بوسه داده

    کای شادی جان و جان شاده

    هر چیز ز همدگر بزاید

    ای جان تو ز هیچ کس نزاده

    می‌راند سوی شهر تبریز

    جان چون شتر و بدن قلاده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha