مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۳۵۳: جان آمده در جهان ساده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان آمده در جهان ساده وز مرکب تن شده پیاده سیل آمد و درربود جان را آن سیل ز بحرها زیاده جان آب لطیف دیده خود را در خویش دو چشم را گشاده از خود شیرین چنانک شکر وز خویش بجوش همچو باده خلقان بنهاده چشم در جان جان چشم به خویش درنهاده خود را هم خویش سجده کرده بی ساجد و مسجد و سجاده هم بر لب خویش بوسه داده کای شادی جان و جان شاده هر چیز ز همدگر بزاید ای جان تو ز هیچ کس نزاده می راند سوی شهر تبریز جان چون شتر و بدن قلاده مولانا بلخی