به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مشنو حیلت خواجه هله ای دزد شبانه
بشلولم بشلولم مجه از روزن خانه
بمشو غره پرستش بمده ریش به دستش
وگرت شاه کند او که تویی یار یگانه
سوی صحرای عدم رو به سوی باغ ارم رو
می بیدرد نیابی تو در این دور زمانه
به شه بنده نوازی تو بپر باز چو بازی
به خدا لقمه بازان نخورد هیچ سمانه
بخورم گر نخورم من بنهد در دهن من
بروم گر نروم من کندم گوش کشانه
همه میرند ولیکن همه میرند به پیشت
همه تیر ای مه مه رو نپرد سوی نشانه
ز چه افروخت خیالش رخ خورشیدصفت را
ز کی آموخت خدایا عجب این فعل و بهانه
چو تو را حسن فزون شد خردم صید جنون شد
چو مرا درد فزون شد بده آن درد مغانه
چو تو جمعیت جمعی تو در این جمع چو شمعی
چو در این حلقه نگینی مجه ای جان زمانه
تو اگر نوش حدیثی ز حدیثان خوش او
تو مگو تا که بگوید لب آن قندفسانه
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.