کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آمد مه و لشکر ستاره

    خورشید گریخت یک سواره

    آن مه که ز روز و شب برون است

    کو چشم که تا کند نظاره

    چشمی که مناره را نبیند

    چون بیند مرغ بر مناره

    ابر دل ما ز عشق این مه

    گه گردد جمع و گاه پاره

    چون عشق تو زاد حرص تو مرد

    بی‌کار شوی هزارکاره

    چون آخر کار لعل گردد

    بی‌کار نبوده‌ست خاره

    گر بر سر کوی عشق بینی

    سرهای بریده بر قناره

    مگریز درآ تمام بنگر

    زنده شده گشتگان دوباره

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha