مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف ه ، ی
غزل شمارهٔ ۲۳۵۰: آمد مه و لشکر ستاره
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمد مه و لشکر ستاره خورشید گریخت یک سواره آن مه که ز روز و شب برون است کو چشم که تا کند نظاره چشمی که مناره را نبیند چون بیند مرغ بر مناره ابر دل ما ز عشق این مه گه گردد جمع و گاه پاره چون عشق تو زاد حرص تو مرد بی کار شوی هزارکاره چون آخر کار لعل گردد بی کار نبوده ست خاره گر بر سر کوی عشق بینی سرهای بریده بر قناره مگریز درآ تمام بنگر زنده شده گشتگان دوباره مولانا بلخی