کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من بیخود و تو بیخود (من مست و تو دیوانه) ما را کی برد خانه

    من چند تو را (صد بار تو را) گفتم کم خور دو سه پیمانه

    در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم

    هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه

    جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی

    جان را چه خوشی باشد بی‌صحبت جانانه

    هر گوشه یکی مستی دستی ز بر دستی

    و آن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه

    تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می

    زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه

    ای لولی بربط زن تو مستتری یا من

    ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه

    از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد

    در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه

    چون کشتی بی‌لنگر کژ می‌شد و مژ می‌شد

    وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه

    گفتم ز کجایی تو تسخر زد و گفت ای جان

    نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه

    نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل

    نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه

    گفتم که رفیقی کن با من که منم خویشت

    گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه

    من بی‌دل و دستارم در خانه خمارم

    یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه

    در حلقه لنگانی می‌باید لنگیدن

    این پند ننوشیدی از خواجه علیانه

    سرمست چنان خوبی کی کم بود از چوبی

    برخاست فغان آخر از استن حنانه

    شمس الحق تبریزی از خلق چه پرهیزی

    اکنون که درافکندی صد فتنه فتانه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha