کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز شهر دوست می آیم پیام عشق بر لب ها
    به تلقینی کنم آزاد طفلان را ز مکتب ها
    بگو منصور از زندان اناالحق گو برون آید
    که دین عشق ظاهر گشت و باطل ساخت مذهب ها
    چو من هرکسی طبیبی دارد از زحمت چه غم دارد
    که آهی گر کشم بر کوه و صحرا افکنم تب ها
    سحرگه خسته و رنجور از خلوت برون آیم
    چو پروانه که از صحبت برآید آخر شب ها
    ز دست او جراحت های زهرآلوده بنمایم
    به زخم ناصحان سوزن زنند از نیش عقرب ها
    دل شب داشت دردی از کدورت های حرمانم
    به سوی آسمان دیدم فرو بارید کوکب ها
    به محض التفاتی زنده دارد آفرینش را
    اگر نازی کند از هم فرو ریزند قالب ها
    ز بیدادی که بر دل شد نکردم ضبط خود ز اول
    کنون کاتش همی بارد پشیمانم ز یارب ها
    «نظیری » پر گشا تا دیده دل در گشایندت
    که از تنگی عالم تنگ می گردند مشرب ها

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha