کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم شد زودرنج آزار او کن
    تغافل گونه ای در کار او کن
    به کوشش درنمی گیرد چراغم
    شررواری حرارت یار او کن
    گلابی پاش بر دلق وجودم
    چو گل آغشته پود و تار او کن
    سخن کز پختگی رنگی ندارد
    اگر معجز بود انکار او کن
    کسی کز روی آگاهی زند حرف
    به جان دست ار دهد ایثار او کن
    نگه سرهنگ کم آزار حسن است
    غضب را شحنه بازار او کن
    اساس حسن داری ساده از مهر
    مثال نقش بر دیوار او کن
    نفس کز تفتگی تابی ندارد
    گر از عیسی بود زنار او کن
    «نظیری » را مسوز از داغ حرمان
    ترحم بر دل افگار او کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha