کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر پای سرو و دامن یاری گرفته ای
    از محنت زمانه کناری گرفته ای
    آگه نیی که در چه نفس سود عمر تست
    از هر نفس اگر نه عیاری گرفته ای
    عمرت همان دم است که با یار بوده ای
    هیچ است اگر جزین به شماری گرفته ای
    هشدار هان که باطن خود تیره کرده ای
    از هرچه بر ضمیر غباری گرفته ای
    نخل برهنه سنگ ز مردم نمی خورد
    از خود بریز اگر بر و باری گرفته ای
    گردون کشیده رخت تو را چون مسیح اگر
    وقتی رکاب شیر سواری گرفته ای
    هر سو فقیر فاتحه در کار می کند
    یک بار از دم که نثاری گرفته ای
    نازان به حسن خویشتنی هیچ از امتحان
    آیینه ای ز آینه داری گرفته ای؟
    بازی ز کعبتین فلک خورده ای مدام
    نقش حریف کی به قماری گرفته ای
    چندین فرامشی ز حبیب و دیار چیست
    آخر اجازت از پی کاری گرفته ای
    اینجا صداع را سر مخمور می خرد
    تو سر ز درد نیم خماری گرفته ای
    بوی از شمیم زلف «نظیری » نبرده ای
    گر بر فراش عیش قراری گرفته ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha