کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کمند عشوه گشادی و فتنه سر دادی
    هزار عربده را سر به بحر و بر دادی
    روان و روح به خود انس داده را جوییم
    ز حجره راندی و تن در قفای در دادی
    به دوری تو دل و صبر ما نمی ارزند
    مرا به دست رفیقان بی جگر دادی
    به فهم و خاطر زیرک ظفر میسر نیست
    به کار پرخطر اسباب مختصر دادی
    چسان به سر نرود دود و مضطرب نشوم
    که ره چو شعله خارم به نیشتر دادی
    ز تلخی تو کنم شکوه تا نداند کس
    که زهر در قدحم کردی و شکر دادی
    مرا که درد صبوح و می شبانه نساخت
    سرشگ نیم شب و ناله سحر دادی
    اگر چه قیمت پروانگی وصلم نیست
    وظیفه غم و ادرار چشم تر دادی
    به ذره ذره ام از مهر تست زناری
    چو کوهم ارچه ز سر تا به پا کمر دادی
    هنوز دعوت حلوای بوسه در راهست
    ز خط و لب نمک و تره ماحضر دادی
    به این جمال «نظیری » کسی حدیث نگفت
    قمر ز عقرب و یوسف ز چاه بر دادی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha