کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سحر که سنبلم از جیب پیرهن بکشی
    گمان برم که رگ جانم از بدن بکشی
    شود کنار و برم بی تو باغ عریانی
    که غارتش کنی و سنبل و سمن بکشی
    شبم به هم زده یارب تو انتقام مرا
    ز صبح ظالم قطاع تیغ زن بکشی
    شکسته شد صنم عیشم از خلیل صباح
    تو داد من صمد از این صنم شکن بکشی
    به نخل عمر نیابد خزان پیری راه
    به نوبهار اگر باده کهن بکشی
    به سایه گل تو آن گیاه بی کارم
    که سر اگر بکشم، بیخم از چمن بکشی
    خطاب غمزه خمار تو به من زآنست
    که مست حرف خودم سازی و سخن بکشی
    ز چشم هندوی تو این مزاج می آید
    که صندلم به جبین پیش برهمن بکشی
    عنان طبع تو در دست ناز و بدخویی است
    عجب نباشد اگر سر ز خویشتن بکشی
    اسیر کرده تو از خوشی نیارد یاد
    چو طفل خاطرش از خویش و از وطن بکشی
    مقید لب شیرین مکن «نظیری » دل
    که خسرو ار شوی اندوه کوهکن بکشی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha