کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم گداخته غم وز تنم توان رفته
    ز گرمی جگرم مغز استخوان رفته
    نشاط روز جوانی به بر نمی آید
    که همچو تیر بجست از خم کمان رفته
    خبر ز سیرت آیندگان چه می شنوید
    که مانده ام به غریبی و کاروان رفته
    ز روزگار دل شادمان نمی بینم
    که از هجوم بلا راحت از جهان رفته
    کس از طلاطم دریا برون نمی آید
    که کشتیی که ببینیم بر کران رفته
    چه از تمیز و خرد مفلسند این مردم
    که یوسفی چو تو زین شهر رایگان رفته
    ز بس به وصل تو جان های خلق پیوندست
    ز رفتن تو ز هر تن هزار جان رفته
    ز بیم هجر تو هر جا که بوده عقل و دلی
    رکاب و دست تو بوسیده در عنان رفته
    درنگ چند «نظیری » خوشا سبک روحی
    که پیش از آن که شود بر دلی گران رفته

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha