کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هرگز گلی شکفته نشد از نسیم خویش
    گاهی توجهی به غلام قدیم خویش
    نشناسدم کسی که ندارم قرینه ای
    عنقا نهفته ماند ز مثل عدیم خویش
    درهم تر از حساب تو کاری است چون کنم
    با تیره تر دلی ز دماغ سقیم خویش
    من موشکافم او گر هم بر گره زند
    درمانده ام به بازی بخت ندیم خویش
    محجوبم از تقید خود مستیی کجاست
    کایم برون ز خرقه پرهیز و بیم خویش
    گر پا کشم سرم به خرابات می رود
    امیدوارم از روش مستقیم خویش
    دل را به کوی عشق به تکلیف خوانده اند
    هرجا برم رود به مقام قدیم خویش
    گر بر فراز مسند شاهی نشسته ام
    بیرون نمی نهم قدمی از گلیم خویش
    مستی بگو بریز «نظیری » که رفت نیست؟
    ظاهر مکن سلامت طبع سلیم خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha