کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نمی گردید کوته رشته معنی، رها کردم
    حکایت بود بی پایان به خاموش ادا کردم
    به لذت بود گر لخت جگر گر پاره دل بود
    نمک رفت از سخن تا به تکلف آشنا کردم
    درین دکان کاسد صد هنر بی یک سبب هیج است
    به مس محتاجم اکنون، گرچه مس را کیمیا کردم
    خدنگ جعبه توفیق امشب در کمانم بود
    غزالم در نظر بسیار خوب آمد خطا کردم
    شهادت را عوض، فردوس جانان داد در محشر
    دیت خود بود خونم را غلط کردم بها کردم
    شبم خوش بود و چشمم داشت الحق گریه گرمی
    شکایت بود بر لب، یاد او کردم دعا کردم
    گره نیکو نمی زیبید آن ابروی زیبا را
    اگر افسون او، گر سحر بابل بود واکردم
    به هر کاری که همت می گماری نصرت از حق جو
    که بر گنجشک دام افکندم و صید هما کردم
    ز کوی یار چون تو، درهم و آشفته می آمد
    «نظیری » کسب صد گلزار امروز از صبا کردم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha