کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما چو سیل این خار از اول به پشت پا زدیم
    خیمه همچون گل ز مهد غنچه بر صحرا زدیم
    کوه دانستیم دنیا را و خود را شاخ گل
    از بغل مینا برآوردیم و بر خارا زدیم
    جنس کنعان مصریان گفتند در بازار نیست
    پیشتر راندیم رخش، از کاروان سودا زدیم
    دهر ز اول بر سر کین است پندارد که ما
    سنگ مریخ و زهل بر گنبد مینا زدیم
    تکیه بر آب و سری پرباد نخوت چون حباب
    هرزه وا کردیم چشم و غوطه در دریا زدیم
    کس ز ما سرگشتگان ره بر مراد خود نیافت
    بال و پر در جستجوی منزل عنقا زدیم
    قصر فوق و کاخ ته جستیم از ما نبود
    خوش به خلوتخانه بنشستیم و می تنها زدیم
    غیرت ما با کسی، تار دوتایی برنتافت
    بر خود آخر تاب همچون رشته یک تا زدیم
    دلگشا دیدیم، صوت و نغمه امروز را
    مهر نسیان بر سر افسانه فردا زدیم
    سبزه وش شاید که راز خاک بر صحرا نهیم
    باده حمرا ز جام لاله حمرا زدیم
    کس حدیث آشنایی، در جواب ما نگفت
    قفل خاموشی «نظیری » بر لب گویا زدیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha