کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    امروز پیشت از غم خود دم نمی زنم
    فارغ نشین که بزم تو برهم نمی زنم
    انداختم به بردن شادی هزار کم
    غیر از دو شش به باختن غم نمی زنم
    نازم به این شرف که غلام محبتم
    لاف نسبت ز نسبت آدم نمی زنم
    صد ره سوار همتم از این و آن گذشت
    با آنکه تازیانه بر ادهم نمی زنم
    می سازم ارچه دست دغا بیش می کند
    می بازم ارچه نقش وفا کم نمی کنم
    امروز بهتر است «نظیری » جراحتم
    آسوده ام که دست به مرهم نمی زنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha