کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کعبه و دیر شدم صد ره و ویران گشتم
    بارها معبد ترسا و مسلمان گشتم
    باد خاکم به هوا برد و پریشانم کرد
    عطر طرف چمن و گرد بیابان گشتم
    نفسی از گل و آبم، نفسی ز آتش و باد
    نشدم جمع ازان بس که پریشان گشتم
    سیلی نهی فضولی ز سلوکم انداخت
    چشم ترسیده تر از طفل دبستان گشتم
    بازی نفس ز تعلیم گه عقلم برد
    گرچه صدبار به دل دست و گریبان گشتم
    طوف و سعی حرم عشق نیاورده بجای
    تشنه زمزم آن چاه زنخدان گشتم
    عمر بگذشت و خریدار به هیچم نخرید
    کار بد بود و بر خویش به تاوان گشتم
    پرده ام از رخ اعمال ندامت برداشت
    خجل از طاعت آلوده به عصیان گشتم
    دل گرفتم ز کف دیو هوا آخر کار
    صاحب جام جم و مهر سلیمان گشتم
    زیبد ار زیور دوش و بر حوران گردم
    که جلا یافته از خار مغیلان گشتم
    اگر از ذوق «نظیری » بفتادم چه عجب
    طفل بودم که غزل گوی و سخندان گشتم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha