کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ضبط حرفی می کنم کز وی زبان می سوزدم
    شکوه ای در دل گره دارم که جان می سوزدم
    پاس تن از دور می دارد شب هجر تو جان
    بسکه از داغ جدایی استخوان می سوزدم
    جای شیون دود آهم از دهان سر می زند
    بسکه از سوز درون بر لب فغان می سوزدم
    خواستم شمعی که از وی خانه ام روشن شود
    وه چه دانستم که رخت و خانمان می سوزدم
    مهربانان زودتر بخشید خونم را به او
    بی گناهم کشته و از بیم آن می سوزدم
    کرده ام در بی خودی آهی که از وی دور باد
    کرد لب تب خال و از دل تا زبان می سوزدم
    از که می نالد «نظیری »؟ باز مرغ دام کیست؟
    عیب گویی های آن آتش بیان می سوزدم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha