کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما برق جای نور به کاشانه برده ایم
    آتش به پاسبانی پروانه برده ایم
    بگرفته خواب دیده بخت و امید را
    از بس ز وعده های تو افسانه برده ایم
    با ما اگر خدای کند دشمنی بجاست
    کز آشنا پناه به بیگانه برده ایم
    این گوشمال در خور ما هست از فراق
    نام جدایی تو دلیرانه برده ایم
    مستیم، آن چنانکه به قصد هلاک خویش
    خنجر به خصم و سنگ به دیوانه برده ایم
    از سایه خودیم رمان ما رمیدگان
    کز کنج خانه گنج به ویرانه برده ایم
    حرفی بگو، بپرس، «نظیری » چه محرمی است
    حسرت به آشناییی بیگانه برده ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha