کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب در بتخانه ای را با دو چشم تر زدم
    کعبه در لبیک آمد حلقه تا بر در زدم
    همچو مرغ تیزپر رفتم به سوی آفتاب
    آنقدر کز گرمیش آتش به بال و پر زدم
    ظرف من سربسته بود و سیل بخشش تندرو
    پر نشد پیمانه ام هرچند در کوثر زدم
    داشتم با صاحب منزل ره گستاخیی
    نکته بر واعظ گرفتم، نعره بر منبر زدم
    فیض صحبت تا سحر نگسست از دنبال هم
    تا کواکب سبحه گرداندند من ساغر زدم
    داشتم پر زنگ از اندوه حرمان خاطری
    صیقلی آیینه را در پیش روشنگر زدم
    شمع محفل خفته بود و شوق صحبت رفته بود
    آتش افگندم به مجلس بال بر مجمر زدم
    همچو خورشید آتش دل بیشتر شد موج زن
    آب هرچند از نم مژگان بر آن اخگر زدم
    در ره قاتل «نظیری » را فگندم غرق خون
    آتشی آوردم و در عرصه محشر زدم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha