کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نه مقامی که در آن زاد سفر تازه کنیم
    نه غباری که از آن سرمه نظر تازه کنیم
    سوی این بادیه هرگز نوزیدست نسیم
    سینه بر برق گشاییم و جگر تازه کنیم
    همه از شعله چو پروانه پر انداخته ایم
    وز طپیدن نتوانیم که پر تازه کنیم
    تشنه دارند به بحر و دم آبی ندهند
    خود لب خشک به خوناب مگر تازه کنیم
    کی بود یار سفر کرده ما بازآید
    جان مشتاق از آن سینه و بر تازه کنیم
    خلق را فتنه این شهر فراموش شده
    زخم پنهان بنماییم و خبر تازه کنیم
    وقت آن شد که می از ساغر خورشید زنیم
    لبی از خنده شادی چو سحر تازه کنیم
    شمس دین اختر اعظم به سعادت خواهیم
    نوبت سلطنت شمس و قمر تازه کنیم
    بنده باشیم و ملوکانه حکومت رانیم
    روش دیگر و آیین دگر تازه کنیم
    به تضرع کله فقر ز سر برداریم
    پادشاهانه همه تاج و کمر تازه کنیم
    نقش امید «نظیری » به جهان نتوان یافت
    به که این تخته بشوییم و ز سر تازه کنیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha