نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۴۱۳: نمی گردید کوته رشته معنی، رها کردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نمی گردید کوته رشته معنی، رها کردم حکایت بود بی پایان به خاموش ادا کردم به لذت بود گر لخت جگر گر پاره دل بود نمک رفت از سخن تا به تکلف آشنا کردم درین دکان کاسد صد هنر بی یک سبب هیج است به مس محتاجم اکنون، گرچه مس را کیمیا کردم خدنگ جعبه توفیق امشب در کمانم بود غزالم در نظر بسیار خوب آمد خطا کردم شهادت را عوض، فردوس جانان داد در محشر دیت خود بود خونم را غلط کردم بها کردم شبم خوش بود و چشمم داشت الحق گریه گرمی شکایت بود بر لب، یاد او کردم دعا کردم گره نیکو نمی زیبید آن ابروی زیبا را اگر افسون او، گر سحر بابل بود واکردم به هر کاری که همت می گماری نصرت از حق جو که بر گنجشک دام افکندم و صید هما کردم ز کوی یار چون تو، درهم و آشفته می آمد «نظیری » کسب صد گلزار امروز از صبا کردم نظیری نیشابوری